اشعار عاشقانه... - (¯´v`¯) لاف (¯´v`¯)
ساعت 4:2 عصر سه شنبه 85/6/14 سلام عزیزان اسم و ID خود را در قسمت نظرات بنویسید تا در وبلاگ ثبت شود دل زود باورم را به کرشمه ای ربودی چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی ************** صبحدم مرغ چمـــــــــن با گل نوخواسته گفت: ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت گل بخندید و بگفت: کز راســــت نرنجیم , ولی هیچ عاشــق سخن سخـت به معشوق نگفت... ************** ز عشقت بیدل و غمخوارم ای دوست دمادم در پی دیــــــــــدارم ای دوست از این سرمـــــستی و هجران و دوری من امشب تا سـحر بیدارم ای دوست ************** در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد کس جای در این خانه ی ویرانه ندارد دل را به کف هر که دهم باز پس آرد .......کس تاب نگهداری دیوانه ندارد....... **************** یا رب به خداییِ خداییت وانگه به کمال کبریاییت از عمر من آنچه هست بر جای بستان و به عمر لیلیم بیافزای **************** یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه یک روز رسد نشاط به اندازه ی دشت افسانه ی زندگی چنین است در سایه ی کوه باید از دشت گذشت... ************** به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم الا ای هم نشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آرام که بی یاد تو بنشینم ************** ¤ نویسنده: MoH3n
|
خانه
:: بازدید امروز ::
:: کل بازدیدها ::
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
::پیوندهای روزانه ::
:: اوقات شرعی ::
:: خبرنامه وبلاگ ::
:: آرشیو :: :: موسیقی ::
|